وجه تسمیه کوههای ایران
وجه تسمیه کوههای ایران قسمتی از فرهنگ کوهنوردی، جغرافیایی، تاریخی، ادبی و فولکلوریک ما را روشن میکند. به هیچ وجه نمیتوان نظریهای را به طور کامل مردود شمرد، حتی در مواردی که وجه تسمیه یک کوه به صورت عامیانه بیان شود. گاهی اوقات ممکن است وجه تسمیه عامیانه ما را به سوی وجه تسمیه واقعی هدایت کند.
هر کوه نامی دارد و تمام نامها دارای معنا هستند. نام کوهها خود به خود بوجود نیامده است؛ بلکه آنها را به دلایل گوناگونی نامگذاری کردهاند. در گذر زمان، بسیاری از این دلایل فراموش شده، ولی نام کوهها همچنان باقی مانده است.
دلیل نامگذاری یا وجه تسمیه جنبههای مختلف یک نام را از دیدگاههای گوناگون بررسی مینماید. در مورد نام کوهها، این دیدگاهها میتواند اسطورهای، مذهبی، تاریخی، جغرافیایی، فولکلوریک و یا موارد دیگر باشد.
عوامل تأثیرگذار در نامگذاری کوههای ایران را میتوان به چند گروه تقسیم کرد:
رنگ
از رنگها بیشترین استفاده را در نامگذاری کوههای ایران کردهاند. مردم شباهتی بین آن کوه و رنگی که کوه را با آن خواندهاند یافتهاند؛ مثلا، برفی که روی کوههاست و مدت زیادی روی آن میماند، آن را سفید میکند. در ایران نزدیک به ۷۰ کوه وجود دارد که نام آنها سفید است و این به غیر از کوههایی است که پیشوند یا پسوند سفید دارند، مانند: سفیدخانی، سفیدچشمه، یا کمرسفید، و سنگ سفید.
از سوی دیگر نام تمام کوهها به فارسی نیست. تعداد زیادی از کوههای ایران نام ترکی دارند، مانند: آق داغ، آق دربند و آق مزار، آق بلاغ، آق تپه، آق داش (سفید به ترکی «آق» گفته میشود).
کوهها را اگر از زاویه پشت به نور ببینیم یا از سنگهایی سیاه رنگ تشکیل شده باشد، سیاه به نظر آیند. ۳۲ کوه به نام سیاه کوه در ایران وجود دارند و ۶۸ کوه با پیشوند سیاه که مهمترین «سیاهها» عبارت است از: سیاه گوک، سیاه تخت، سیاه پال، سیاه کمان، سیاه خانی و سیاه بند.
نام رنگهای دیگری چون زرد، سبز و سرخ (قرمز) نیز به بسیاری از کوهها اطلاق میشود. نام زرد به دلیل رگههای آهکی زرد، نام قرمز به دلیل وجود خاک رس و نام سبز به دلیل پوشش گیاهی به کوهها داده شده است.
عدد
گروه دوم پیوند عدد با نامهای کوههاست به ویژه عددهای چهار و چهل و هفت و هفتاد، مانند: چهار (چهار پالون)، هفت (هفت سران لار، هفت خوان)، چهل (چهل چشمه، چهل تن، چهل نابالغان، چهل دختر)، هفتاد (هفتاد قله) البته گاهی عددهای دیگری هم به کار میروند مانند سی سخت در کهگیلویه و بویراحمد.
جنس
وجود نمک، گچ، نقره، سنگ آهن، شیشه، سنگ سفید، سنگ سیاه، فیروزه و کانیهای دیگر، کوههایی به همان نامها را پدید آورده است. در ایران کوههای بسیاری به نام نمک و گچ داریم. مانند گچ ِ جاوِر (گچ جابر) در نزدیکی بدره ایلام که مزار جابربن عبدالله انصاری صحابی نامدار است و بنا به روایتی این آرامگاه جابرحیان پدر علم شیمی است. اما با این وجود به نام گچ جابر نامیده شده است.
گیاهان
برخی از کوهها به دلیل داشتن میوهای نامگذاری شدهاند. مانند: دشت هویج، دشت آلو، دره سیب، دره انجیر و بادامستان. وجود گلهای زرد درخت سنجد و گون هم نامهای کوه گل زرد، کوه چشمه سنجد و گردنه گون پشته را بوجود آورده است.
جانوران
از نام جانوران هم در نامگذاریها استفاده شده است، مانند: شیرکوه، گرگ، پلنگ کوه، خرسان، کرکس، خرگوشان، کفتارکوه، اُشتُران کوه، گاوچال، مارکوه، میش چال و تخت خرس.
شخصیتهای تاریخی و افسانهای
نامگذاری کوههای تخت سلیمان، بلقیس و کوههایی که نامی از قهرمانان افسانهای چون رستم دارند نیز با الهام گرفتن از شخصیتهای تاریخی و افسانهای صورت گرفته است.
اماکن مذهبی
وجود مقبره بسیاری از امامزادهها یا بزرگان دین در دامنه کوهها دلیلی برای نامیدن کوهها به نام آن بزرگان بوده است: کوه امامزاده داود، امامزاده قاسم، امامزاده عباسعلی، ابوذر و امامزاده هاشم از این جملهاند.
کوه آتشگاه در شمال دره زایندهرود نیز در زمان ساسانیان محل آتشکده بوده است. آلما بلاغ واژهای ترکی و به معنای چشمه سیب میباشد. آویدر (آبیدر) این کوه در جنوب غربی شهر سنندج قرار دارد. واژهی آبیدر در اصل (آویدر) بوده، که (آو) در کردی آب است. بنابراین لفظ آویدر به معنی کوهی است که آب از آن بیرون میآید.
اخلومد درهای در نزدیکی مشهد است. هنگام حمله اعراب سرداری عرب به نام خالد مامور فتح این دره بود. مردم این دره، هرگاه سربازان خالد را میدیدند فریاد میکردند: خالد آمد و کم کم نام این دره اخلومَد شد.
البرز در پهلوی، هربرز و در اوستا، هره برزئیتی نامیده شده است. این اسم مرکب از دو بخش (هر) به معنی (کوه) و (برز) به معنی بلند و در مجموع به معنی کوه بلند است. برز در فریبرز و برزو نیز وجود دارد. در کردی جنوبی (کردی ایلام و کرمانشاه و شرق عراق خانقین و مندلی هنوز واژه برز البته با تلفظ بَرز وجود دارد.)
اَلَموت و دالاهو حسن صباح به دنبال یافتن جایی برای دژ خود بود. او در دشت عقابی را دید با خود گفت: عقاب بلند پرواز است و فقط بر بلندی مینشیند. هرجا فرود آمد آنجا را مرکز حکومت خود میکنم. عقاب واژهای عربی است و در آن زمان به عقاب دال میگفتند. هنوز در کردی و لکی به عقاب دال میگویند. آن عقاب بر فراز قلعهای فرود آمد و حسن صباح با سیاستی که بسیار شنیدنی است آن قلعه را تصرف کرد و آنجا را (آل آموت) نامید.
آل یعنی عقاب که مخفف دال است و آموت مخفف آموخت است. حرف خ حذف شده است. در شعر باباطاهر نیز میبینیم حرف خ حذف میشود مثلاً سوتهدلان یعنی سوخته دلان. اَلـَموت دگرگون شده آل آموت است.
در غرب کشور کوه دالاهو (دال+آهو) نیز به معنی عقاب و آهو است. گویا این کوه عقاب و آهو زیاد داشته و مردمی که عقابی را میدیدند فریاد میزدند: “دال” و به دنبال آن آهو را میدیدند و میگفتند: ” آهو”. یعنی به دال و آهو نگاه کنید. الوند شاید در اصل اروند بوده که دچار دگرگونی تلفظ شده.
الوند از ال و پسوند وند تشکیل شده که وند به معنی مکان و ال به معنی تندی و سربالایی میباشد. بنابراین الوند به معنای جایی که سربالایی تند و بسیار زیاد دارد میباشد الوند نام کوهی در جنوب همدان است. این نام در متون پهلوی اروند و در اوستا ائورونت ضبط شده است.
بزقوش این کوه در جنوب کوهستان سبلان واقع شده میگویند از آنجا که رشتهکوه مزبور به شکل گوش بز است به همین سبب آن را بز گوش نامیدهاند. اما این نظر حتمی نیست. بیرگ کوه بیرگ یکی از ارتفاعات بلوچستان است. چون این کوه در منطقه بلندتر از سایر کوهها است بیرق نامیده شده است که در زبان بلوچی ق به گ تبدیل شده و بیرگ خوانده میشود.
بیستون در پارسی باستان بغستان گفته میشده که مرکب از دو جزء ((بغ)) و ((ستان)) بوده است که به معنی سرزمین خدا میباشد. در دامنه این کوه هنوز بقایای یک پرستشگاه وجود دارد. پاتاق در استان کرمانشاه نیز چون این کوه به شکل تاق میباشد و در پای آن یک اثر تاریخی وجود دارد چنین نامیده شده است.
پشتکوه – پیشکوه منطقه کردنشین جنوبی (ایلام) از قدیم به دو قسمت مشخص پیشکوه و پشتکوه تقسیم شده که به وسیله کبیرکوه از همدیگر جدا شدهاند. وجه تسمیه این دو نام این است که یکی در مشرق یا پیشکوه و دیگری در غرب یا پشتکوه واقع شده است.
کوه پلنگان از ارتفاعات شرقی دشت لوت است که در شرق آبخوران واقع است. چون در کوههای سیستان بین زابل و نهبندان پلنگ فراوان است، به همین سبب کوهی که در آنجا است پلنگان نام گرفته است.
کبیرکوه ایلام را به دو بخش کاملاً جدا از هم تبدیل کرده است و همچو دیوار بزرگی موجب شده مردم بدره و دره شهر و هیلمینی و علیشَروان و … از طوایف آن سوی کوه یعنی ملکشاهی و شوهان و … دور شوند. به گونهای که حتی لهجه کردی دو سوی کوه با هم فرق دارد. مردم بومی به آن (کَـوَر کویه) با ادغام واو و یاء میگویند. کوههایی که بر مبنای اعتقادات مذهبی (کوه الله داغ و کوه الله اکبر) نامگذاری میشوند نیز در این گروه جای دارند.
منابع:
- «کوهها و کوهنامه ایران» تألیف آقای عباس جعفری
- «نام مکانهای جغرافیایی در بستر زمان» تألیف خانم مهرالزمان نوبان
- فصلنامه کوه – شمارههای ۱۵ تا ۱۸ – گردآوری مرتضی دزفولی
درود
مطلب بسیار جالب، جامع و کاملی بود
سپاس از شما
سلام و عرض ارادت؛ با تشکر از وقت ارزشمندی که صرف مطالعه مطلب نمودید.
«برقرار و برفراز باشید»
ممنون از جمع اوری مطالب خیلی خوب بود…
من به دنبال وجه تسمیه قله قاش مستان بودم که تو مطالب شما پیدا کردم
سلام و عرض ارادت؛
با تشکر از وقتی که صرف مطالعه این مطلب کردید؛
تقریبا سعی شده وجه تسمیه قلل در صفحه خودشون آورده شود از این رو میتوانید به صفحه قله قاشمستان مراجعه فرمایید؛
وجه تسمیه نام قله قاش مستان یا بیژن ۳، افسانه معروف شاهنامه فردوسی است و معنی نام قاش مستان برگرفته از فرهنگ غنی عشایر ترک میباشد. بسیار جالب است که با توجه به وجود شکاف و قاش انتهای قله نامگذاری شده است (قاش یا قاچ به معنی شکاف و چاک است) و گویند که بز و کلهای منطقه در فصل جفتگیری به این شکاف میآیند و به همین روی این قله قاش مستان نام گرفته است.
«برقرار و برفراز باشید»