گزارش گلگشت پلنگ دره
تاریخ برنامه: 19 شهریور ۱۳۹۵
حرکت: تهران، ساعت ۵ صبح (توسط خودروهای شخصی)
سرپرست برنامه: امیرهوشنگ قاسمی
همنوردان: آقایان علی ابهریان، حسن قاسمی، محمد آستانه، امیر هوشنگ قاسمی، آرمان احمدی پور، حامد اسپرهم و خانمها صیامی، رضایی، قاسمی، اسپرهم، سپاسگزار، سِیری و سالکی
آبشار پلنگ دره، در نزدیکی شهر شیرگاه از توابع سوادکوه در استان مازندران قرار دارد. شیرگاه یکی از چهار شهر شهرستان سوادکوه است که از جنوب با شهرهای زیرآب و پل سفید و از شمال با شهرستان قائمشهر همسایه است.
این شهر همچنین از سمت غرب با شهرستان بابل هم مرز است. یکی از جادههای ارتباطی تهران – شمال، معروف به جاده فیروزکوه، و راه آهن تهران – شمال، که بخشی از راهآهن سراسری ایران است، از این شهر میگذرد.
شیرگاه از همه جهت جز شمال به وسیله رشته کوههای البرز مرکزی احاطه شده است. از غرب توسط کوه تِرز، از شرق به وسیله کوه وِرزک و از جنوب با کوههای ساره سر و شاه کوه محاصره شده است.
آبشار پلنگ دره یکی از زیباترین و جذاب ترین مسیرهای طبیعت گردی استان مازندران را دارا میباشد. از شهر زیبای شیرگاه و از پاسگاه نگهبانی منابع طبیعی (محیطبانی) حدود ۱۳ کیلومتر جاده خاکی که با ماشین حدود یک ساعتی طول میکشد را باید طی کرد تا به این مکان زیبا و بکر رسید. آبشار در حدود ۸ متر ارتفاع دارد و بر روی یک حوضچه سنگی میریزد.
در هماهنگیهای قبلی ساعت حرکت از تهران را ۴ صبح قرار داده بودیم که به دلایلی به ۵ صبح تغییر کرد و نهایتا با چند دقیقه تاخیر در محل قرار که زیر پل استخر در اتوبان بابایی بود همهی افراد حضور پیدا کردند.
برای آشنایی میهمانان با افراد گروه عطا و ایجاد جو صمیمی بین همه شرکتکنندگان در برنامه معارفه کوچکی برگزار شد و پس از دقایقی همه افراد که ۱۶ نفر بودیم در قالب ۵ خودرو به سمت مقصد (پلنگ دره) براه افتادیم.
به دلیل مسافت نسبتا زیاد تا مقصد، تصمیم گرفته شد تا در رستورانی که در گردنه گدوک قرار داشت توقفی کوتاه کرده و صبحانه مختصری صرف کنیم. در اینجا افراد زمان بیشتری را برای آشناتر شدن با یکدیگر پیدا کردند و جو صمیمیتری حاصل شد و همگی با شادابی و هیجان بیشتری به سمت مقصد ادامه مسیر دادیم.
چند کیلومتر پس از ورودی شیرگاه و بعد از یک پل آهنی که به روی یک رودخانه کشیده شده و در جایی که تابلوی سرمحیط بانی شهید رحمان حسنی شیرگاه در سمت راست جاده مشخص شده از جاده خارج و به داخل خیابان پیچیدیم. بعد از ورودی شیرگاه باید با احتیاط و دقت رانندگی کرد تا این تابلو که در عکس مشخص شده ما را به دل جنگل هدایت نماید.
پس از عبور از شهر شیرگاه و محیطبانی کنار جاده وارد مسیر جنگلی فوقالعاده بکر و زیبای منطقه پلنگ دره شدیم. حدود یک ساعت در مسیر خاکی پیش رفتیم و راس ساعت ۱۱ به ابتدای مسیر پیاده روی رسیدیم. پس از خالی کردن کولهپشتیها و برداشتن لوازم ضروری به سمت رودخانه به راه افتادیم.
رودخانه عمق زیادی ندارد و نسبت به آب تنگه واشی بدلیل جاری بودن در جنگل گرم تر است. همگی با شور و هیجان در مسیر حرکت میکردند و در طی مسیر رودخانه از زیبایی و لذت رودخانه نوردی برای هم میگفتند و با انداختن انواع و اقسام عکسهای تکی! و دسته جمعی مسیر را طی میکردند.
گروه با کلی سر و صدا و لحظاتی شاد و پرانرژی مسیر رودخانه را طی کردیم و پس از حدود یکساعت به پایین آبشار رسیدیم. در اینجا مسیر رود کمی تنگ تر شد و به محلی رسیدیم که بدون کمک عبور از آن نا ممکن به نظر میرسید. به هر نحوی بود با تلاش جمعی تک تک افراد از سنگهای روبرو بالا رفته و به پای آبشار رسیدیم.
گروه ۷ یا ۸ نفره ای در زیر آبشار مشغول تفریح بودند ما هم همگی محو زیبایی آبشار شدیم چند تایی عکس گرفتیم و سپس تصمیم گرفتیم تا زمانی که گروه قبلی محل آبشار را خلوت کنند ما هم محلی برای استراحت و آماده سازی ناهار پیدا کنیم. در نزدیکی آبشار با فاصله ی حدودا پنجاه متری محل همواری پیدا کردیم که برای استراحت و صرف ناهار بسیار مناسب بود.
پس از پهن کردن زیراندازها و آماده کردن محلی برای اجاق آماده شدیم برای رفتن زیر آبشار و کمی آبتنی، جای همه ی دوستان خالی بود زیبایی های مسیر و منطقه به خصوص آبشار به قدری زیاد بود که فکر اینکه چند ساعت دیگر باید آنجا را ترک کنیم و به تهران شلوغ برگردیم برایمان بسیار سخت مینمود.
در زیر آبشار به مدت طولانی مشغول آبتنی شدیم و این میان کلی عکس گرفتیم عکسهای مثلا تکی و عکسهای گروهی! صمیمیت در بین گروه به نحوی بود که انگار نه انگار که نصف به نصف افراد برای اولین بار است یکدیگر را می بینند. برای ساعتی روح و جسم خود را به دور از هیاهوی شهر دیدیم و در محل آبشار در اوج انرژی و شادی مشغول بازی و عکاسی شدیم.
حسابی خسته شده بودیم ولی دلکندن از این همه زیبایی برایمان سخت بود. پس از صرف کلی انرژی بیاد کباب های علی آقا افتادیم که پنجاه متر آنطرف تر انتظارمان را میکشید. همگی به سمت محل استراحت رفتیم و بعد از دقایقی همگی لباسهای خیس را با لباسهای خشک عوض کردیم. علی آقا مشغول آماده کردن سیخ های کوبیده بود و باقی آقایان هم اجاق را آماده میکردند. خانمها هم مشغول استراحت و یا هنوز عکاسی…
پس از گذشت نیم ساعت غذا آماده شد و تک تک افراد انرژی های صرف شده در زیر آبشار را با کباب های خوشمزه ی علی آقا جبران کردند. پس از صرف ناهار حدود یکساعتی همگی به استراحت پرداختند. حدود ساعت ۱۵ و پس از استراحت مجدد با بلال هایی که آقا آرمان زحمتش را کشیده بود تجدید قوا کردیم و کم کم آمادهی بازگشت به سمت ماشینها شدیم.
در بازگشت به سمت خودروها این بار از مسیر خاکی و نه از رودخانه حرکت کردیم و پس از نیم ساعت پیادهروی در جنگل زیبای پلنگ دره به محل ابتدای حرکتمان رسیدیم و بعد از تعویض لباسها و جایگذاری کولهها در ماشینها، جادهی جنگلی را به سمت شیرگاه طی کردیم و حدودا ۴:۳۰ دقیقه به محیطبانی رسیدیم و در نهایت از شیرگاه مسیر بازگشت را به سمت تهران طی کردیم و با تحمل اندکی ترافیک در ورودی شهر دماوند حدود ساعت ۹ شب به تهران رسیدیم.
این برنامه در نهایت همدلی و همیاری تک تک افراد به پایان رسید و جدای از تفریح و لذت بردن از طبیعت بکر پلنگ دره لذت پیدا کردن دوستان جدید و البته بسیار محترم و صمیمی برای گروه عطا به همراه داشت که این برای ما عطاییها بسیار با ارزش میباشد.
در پایان گروه کوهنوردی عاشقان طبیعت ایران (عطا) از همهی افراد شرکتکننده در این برنامه کمال تشکر و قدردانی را داشته و برای تک تک این دوستان آرزوی تندرستی، شادی و موفقیت روزافزون دارد.
آقای اسپرهم سرگروه محترم عطا
ممنون از بیان روان و زیباتون و همراهی گروه ک در هرچه بهتر کردن ثبت آن تلاش کردید.
سپاس از محبت های بی دریغ سرکار عالی و همسر محترمتون
سرگروه یا لیدر گروه جناب آقای علی ابهریان هستند من هم مثل دیگران عضوی از گروه هستم
اجرای خوب و منظم برنامه ی پلنگ دره هم به همت همسر محترمتون و البته شما صورت گرفت که از طرف همه ی افراد شرکت کننده در برنامه از شما دو عزیز کمال تشکر رو دارم.
پاینده باشید
موفق باشید